یکی از دلایلی که از ما ایرانی ها متنفرم

شاید الان پیش خودتان بگویید این اوسکل هم میخواهد کلاس بگذارد و بگوید روشن فکر است و خیلی شیک است و است و است است .

از همین الان بگویم نظر دیگران برایم مهم نیست ، من آدم یک دنده ای هستم پس لدفن ازین حرفا پیش خودتان نزنید یا هر حرف دیگری . یکی از دلایل تنفر من از ایرانی ها (و به این به خاطر میگویم ایرانی ها چون من با آدم های کشور های دیگر به مدت طولانی معاشرت نکرده ام) این است که آقا جان بخواهید قبول کنید یا نه بسیار نفهم و خودبین هستیم ، دور از شوخی ؛ کاملا دور!

یکی از این عادت هایمان همین موضوع است که تا  از چیزی سر در نمیاوریم یا حرف (خواه عمیق یا سطحی) کسی را نمیفهمیم ، آن موضوع را احمقانه و بی اساس و آن شخص را نفهم و بیسواد مینامیم و در آن موقع است که به خودمان میبالیم از حس روشن فکری و تیزبینی ، و به چشم هزاران نفر مثل یک بچه نفهم که چیزی از هیچی نمیفهمد دیده میشویم وباعث طرد (یا شاید هم ترد) شدنمان میشویم و به همین جهت افسرده میشویم که کسی مارا درک نمیکند ، به سیگار های مجازی روی می آوریم و میشویم مشتری دائمی قهوه ها و خلاصه از این بحث ها .

و آن موقع است که پس از مدتی در ذهن بسته بندی شده خودمان شروع به قر قره کردن این جملات که من روشن فکر هستم و کسی من را درک نمیکند ، ناخواسته یا خواسته جملات غیر قابل درکی میزنیم که کسی درک نمیکند و مارا نفهم و بیسواد مینامد و احساس روشن فکری میکند ، و به چشم هزارانِ دیگری مانند یک بچه نفهم که چیزی از هیچی سر در نمی آورد دیده میشود و باعث ترد (یا شاید هم طرد) شدنش میشود و به همین جهت افسرده میشود که کسی درکش نمیکند ، به سیگار های مجازی روی می آورد و مشتری دائمی قهوه ها میشود و این ها.

به عنوان مثال این که خواننده ای میگوید ما خدا را کشتیم ، حتما منظورش این نیست که خدا را نیست و نابود کرده و میتواند جای خدا بنشیند ، بلکه منظورش این است که ما خدا را در دل خودمان کشتیم ، در دل خودمان فراموشش کردیم ، در دلمان باهاش قهر کردیم که رفتیم و اعدام و جان دادن یک نفر دیگر را نگاه کردیم و به هیجان آمدیم ؛ راستی چرا هیچکس من را درک نمیکند؟ :دی

این یکی و فقط یکی از آن کوچولوهایش بود


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.